جنبش سبز زمانی از هر آنچه بعد از انقلاب ۵۷ در ایران اتفاق افتاده بود متمایز شد که مردم در اعتراض به دزدیده شدن رایهایشان به خیابان آمدند و منتظر سیاستمداران ننشستند. زمانی که نامزدشان، میرحسین موسوی، برخلاف سیاستورزان پیش از خود «ایستاد» و تسلیم «صحنهآرایی خطرناک» نشد.
مبارزه بیسابقه و گسترده مردم چندی با کمک شبکههای ستادی دوران انتخابات ادامه یافت. اما روشن بود که برای حفظ جنبش در برابر سرکوب فکری باید کرد. تشکیلات و رسانه فراگیر از همان ابتدا مطرح بود اما تا مدتها عملی نشد و وقتی هم به صورت نیمبند محقق شد شکست خورد. اما چرا؟
به باور ما جنبش سبز از آن جهت با همه حرکتهای اعتراضی ۳۰ سال گذشته متفاوت بود که «همه مردم» در آن حضوری مستقیم داشتند. هر کس دوشنبه ۲۵ خرداد در تهران بوده با چشم خود دیده که مردم همانقدر از نیمه شمالی شهر به سمت خیابان انقلاب میآمدند که از خیابانهای جنوب به شمال منتهی به آزادی. رسانه و تشکیلاتی که میخواست این گستردگی، این روح مبارزه، و این اراده همگانی برای تغییر را نمایندگی کند، باید این تنوع و اراده را به رسمیت میشناخت.
گرچه گفتمان خود موسوی در جهت تشویق مردم به مقاومت و مبارزه بود، اما به دلایل مختلف از جمله سرکوب و صد البته کمکاری فعالان سیاسی، این امر محقق نشد. فعالان سیاسیای که بعد از ۲۲ خرداد دیگر محدود به سیاستورزان همیشگی بیست سال گذشته نبودند و نه تنها نسل، که گروهی بالکل جدید وارد این عرصه شده بودند.
در سومین سالگرد کودتای ۸۸ و آغاز مقاومت مردمی در برابر آن، باید پذیرفت که این مقاومت دیگر نمود عینی چندانی، جز از درون زندانها و به واسطه ایستادگی زندانیان، ندارد. گرچه تغییری که در ذهن بخش عظیمی از مردم نسبت به مفاهیمی مثل مبارزه، ظلم، مقاومت و نظام جمهوری اسلامی به وجود آمده از بین رفتنی نیست و نیروی بالقوه قدرتمندی برای بنیادیترین تغییرها در ایران است.
به باور ما مردمی که ۲۳ خرداد ۸۸ در خانه و به امید کسی ننشستند الان هم نباید منتظر کسی باشند. همانهایی که در تابستان و پاییز ۸۸ شبکههایی موازی با شبکههای ستادی ایجاد کرده بودند باید باز آن شبکهها را ترمیم کنند و با فعالیتهای مختلف و فرار از سرکوب زنده نگهشان دارند تا در روزی که دور نیست و دوباره تًرکی در این دیوار میافتد، آن نیروی بالقوه دوباره فعال شود. به قول موسوی: «امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمیگیرد و تنها زمانی در ما تحکیم میشود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر