انتخاب و تصمیم به ادامه تحصیل برای دخترانی که در روستاها و شهرستانهای حاشیهای ایران زندگی میکنند هیچ گاه ساده نبوده است. معدودیت و یا فقدان مدارس و معلمان محلی در مناطق روستایی، فقر و افزایش روزمره هزینه حمل و نقل و تعصبات فرهنگی، همه و همه از جمله موانعی است که ادامه تحصیل را برای آنها دشوار میکرده است. اکنون اما با به اجرا درآمدن طرح تفکیک جنسیتی در مدارس و با به حد نصاب نرسیدن دانشآموزان دختر در برخی روستاها، حتی برای شمار اندکی که توان چیرگی بر حصارهای ذهنی و زیرساختی فعلی را داشتند، ترک تحصیل تنها انتخابی خواهد بود که آینده آنها را رقم میزند. و چندان سخت نیست تصور آیندهای که در انتظار دخترانیست که امید آن را داشتند تا با ادامه تحصیل خود را از چارچوبهای محدود و صلب اطرافشان برهانند. و اکنون مدارسی که تشکیل نخواهد شد، معلمان، پزشکان، وکلا و پرستارانی که نخواهند بود، و دخترانی که به ناچار بیش از پیش در انزوا و وابستگیهای اقتصادی و اجتماعی مردسالار فرو خواهند رفت. و چرخهای که میچرخد تا نظام سلطه و انفعال را هرچه عمیقتر نهادینه کند. و اما سؤال اینجاست: آیا جمهوری اسلامی، با به اجرا گذاشتن طرح تفکیک جنسیتی از چنین عواقبی ناآگاه است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر