شفق را در روزهای ناامیدی و سکوت شروع کردیم. وقتی که هر صدایی سرکوب شده بود. در همان حال و هوا جلوی رویمان بر دیوار نوشتیم: شفق سرخی خورشید مرده است بر آسمان. رد و یاد نوری بود، فردای روشنی که هست. با این باور که هر چند کم تعدادیم، روشن نگه داشتن حتی یک شمع کوچک همراه با تداوم و ممارست وظیفه ماست. شاید که روزی در فرصتی مناسب همراه با صاحبان شمعهای پراکنده دیگر، بتوانیم شعلهای روشن کنیم. به جانهای پراکنده در جایجای کشور اندیشیدیم و فکر کردیم حالا که حرکتهای گسترده جمعی دشوار شده است، با انتشار مداوم شفق، خود و دیگران را به شکلگیری گروههای کوچک ترغیب کنیم. شفق را برای خیابان منتشر کردیم و هر شماره آن را در مکانهای عمومی شهر، پشت در خانهها، صندلی اتوبوسها و… به دست کسانی رساندیم که به دنبالشان میگشتیم. با این امید که نوید فردای روشن را در دستان آنها، شما و «ما» پیدا کنیم. امروز که سی و چهار شماره از شفق پیش روی شماست، سرکوب هنوز هست و امید هم. همراه ما شفق را به خیابان ببرید.
شفق سرخی خورشید مرده است، بر آسمان. رد و یاد نوری که بود. فردای روشنی که هست.
۱۳۹۱ مهر ۲۱, جمعه
آرشیو هفتهنامه شفق (شماره ۱ تا ۳۴)
شفق را در روزهای ناامیدی و سکوت شروع کردیم. وقتی که هر صدایی سرکوب شده بود. در همان حال و هوا جلوی رویمان بر دیوار نوشتیم: شفق سرخی خورشید مرده است بر آسمان. رد و یاد نوری بود، فردای روشنی که هست. با این باور که هر چند کم تعدادیم، روشن نگه داشتن حتی یک شمع کوچک همراه با تداوم و ممارست وظیفه ماست. شاید که روزی در فرصتی مناسب همراه با صاحبان شمعهای پراکنده دیگر، بتوانیم شعلهای روشن کنیم. به جانهای پراکنده در جایجای کشور اندیشیدیم و فکر کردیم حالا که حرکتهای گسترده جمعی دشوار شده است، با انتشار مداوم شفق، خود و دیگران را به شکلگیری گروههای کوچک ترغیب کنیم. شفق را برای خیابان منتشر کردیم و هر شماره آن را در مکانهای عمومی شهر، پشت در خانهها، صندلی اتوبوسها و… به دست کسانی رساندیم که به دنبالشان میگشتیم. با این امید که نوید فردای روشن را در دستان آنها، شما و «ما» پیدا کنیم. امروز که سی و چهار شماره از شفق پیش روی شماست، سرکوب هنوز هست و امید هم. همراه ما شفق را به خیابان ببرید.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر