شفق سرخی خورشید مرده است، بر آسمان. رد و یاد نوری که بود. فردای روشنی که هست.

۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه

ناجوانمردانه سرد است! (ستون چپ جریده شماره ۴۰ شفق)

یش از سه ماه از زلزله آذربایجان می‌گذرد و زلزله‌زدگان در آستانه زمستان هنوز در زیر چادرها هستند و سرپناهی ندارند. حکومت قول داده بود که برایشان خانه بسازد. قولی که همه می‌دانستند به مانند قول‌های دیگرش در این همه سال عملی نخواهد شد. حتی خود حکومت هم می‌دانست که قولش باد هواست. اما کاش اقلا به طمع کسب محبوبیت هم که شده کاری برای مردمی می‌کردند که هر روزی که می‌گذرد اوضاع‌شان بدتر می‌شود. انتظار بی‌جایی است از آن‌هایی که رو در روی مردم ایستاده‌اند و حتی به نیروهای داوطلب هم اجازه کمک به زلزله‌زدگان را نمی‌دهند. خوب می‌دانند همین کمک‌ها نخ‌های اتصالی خواهد شد میان مردم که خودشان به درد خودشان برسند، و به دنبال همین در مواقع ضروری دیگر هم به داد هم خواهند رسید. آذربایجان زمستان سختی دارد. اما بهار که بیاید و به طمع جمع کردن رای، سفرهای استانی آقایان دوباره به راه بیفتد، هر آن کس که از سوز سرما جان به در برده باشد، نیم‌نگاهی هم به کاروان‌های گدایی رای آن‌ها نخواهد کرد. ما مردم، همین امروز، وقتی که نیاز داریم، به یاری هم می‌رویم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر