شفق سرخی خورشید مرده است، بر آسمان. رد و یاد نوری که بود. فردای روشنی که هست.

۱۳۹۱ آبان ۲۲, دوشنبه

ما قبر نمی‌خریم (سرمقاله جریده شماره ۳۹ شفق)

فضای مرده‌ایست و بوی مرگ می‌آید. از سه سال پیش تا امروز هم چیزی عوض نشده است. ما، تغییری نکرده‌ایم. ناامیدتر شده‌ایم فقط و هر یک در گوشه‌ای جدا افتاده و تنها مانده‌ایم. از ظلم‌هایی که پیاپی و بی‌وقفه بر ما رفته است، جز عقب‌نشینی چیزی نیاموخته‌ایم. شاید این همه یأس و ناامیدی عجیب به نظر نرسد. وقتی ستار بهشتی را تنها به جرم نوشتن آنقدر شکنجه می‌کنند تا دست آخر بدون هیچ توضیحی پیکر بی‌جانش را با تهدید به خانواده‌اش تحویل دهند، دیگر چه می‌توان کرد. عامل سرکوب اما همین بی‌عملی و ناامیدی ما را می‌خواهد و پیغامش را هم واضح و روشن اعلام کرده است: «بروید قبر بخرید». این پیغامی نه فقط به ستار و خانواده‌اش، که به همه ماست. استبداد از پی هر عمل خود، چه برایش شکست باشد و چه پیروزی درسی می‌گیرد و هر روز مانند یک هیولا به سرها و دست‌های سرکوبگر خود اضافه می‌کند و پیش می‌تازد. می‌خواهد که ما را مأیوس و جدا جدا کند تا تمام شویم.

اما دقیقا به همین دلیل، عجیب است که ناامید شده و واداده‌ایم. بدتر اما آن‌هایی را هم که ایستاده‌اند و مقاومت می‌کنند به وادادن دعوت می‌کنیم. ۹ زن شجاعانه در زندان اوین ایستادند و در اعتراض به ظلمی که بر آن‌ها و دیگر زندانیان می‌رود اعتصاب غذا کردند، اما ما در این بیرون مدام از آن‌ها خواستیم که اعتصابشان را بشکنند. نسرین ستوده، تجسم مقاومت این روزگار تاریک، بیش از سه هفته است که در اعتصاب غذاست؛ اما ما را به برخاستن وانمی‌دارد. فراموش می‌کنیم که مقاومت و عمل شجاعانه آن‌ها برای رسیدن به خواسته‌های شخصی‌شان نیست. برای ماست و پیغامی که باید از این عمل بگیریم و جان‌های تک افتاده‌امان را به هم رسانیم و متحد شویم.

از سه سال پیش که امید داشتیم و سرنوشتمان را در دستان خود می‌دیدیم، چیزی عوض نشده است. هزینه‌هایی هم که یارانمان می‌دهند و می‌دهیم کمتر نشده است. کاری اگر نکنیم، وقتی به فرض محال معجزه‌ای هم از آسمان بیاید و بساط استبداد را برچیند، آنقدر جدا افتاده‌ایم که نمی‌توانیم سرنوشتمان را خود به دست بگیریم. درست در همین روزهاست که باید دلمردگی‌های شخصی را به کاری جمعی بدل کنیم، شاید که راهی به رهایی بیابیم. اگر بارها و بارها از هماهنگی و به هم پیوستن گفته‌ایم، تنها از این جهت است. از سر ناامیدی و سیاه‌نمایی نیست که مدام به خودمان یادآوری می‌کنیم باید کاری کنیم و با هم باشیم. از سر امید است به پیغامی که نسرین ستوده‌ها می‌دهند، نه ناامیدی از پیغامی که دستگاه سرکوب به خریدن قبر می‌دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر