شفق سرخی خورشید مرده است، بر آسمان. رد و یاد نوری که بود. فردای روشنی که هست.

۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبه

سوریه نشویم! (سرمقاله جریده ۲۴ شفق)

مردم سوریه روزهای سختی را می‌گذرانند. چندین هزار کشته در یک سال گذشته و چند ده هزار آواره و بی‌خانمان. حکومت بشار اسد هیچ حدی برای اعمال خشونت نمی‌شناسد تا حدی که مخالفان را تهدید به استفاده از سلاح‌های شیمیایی کرده است. مخالفان هم که تحت نام ارتش آزاد سوریه مبارزه می‌کنند، اجتماعی چهل تکه‌اند با حضور بخش‌های جدایی‌طلب، ارتجاعی و فرقه‌ایی در کنار نیروهای مترقی‌تر. در این جنگ خونین، مردم سوریه حرف چندانی برای زدن ندارند، باید از ترس جانشان یا آواره شوند و یا در لاک خود فرو روند به امید روز پایان. سرنوشت مردم سوریه همان قدر به جنگ بین حکومت و مخالفان بستگی دارد که به دعوای بین نیروهای خارجی پشتیبان آن‌ها. رویارویی اردوگاه روسیه، چین و ایران در مقابل غرب و هم‌پیمانان منطقه‌ایش، بحران سوریه را پیچیده‌تر کرده است. دیر یا زود این جنگ به نفع یک طرف تمام می‌شود ولی آیا آنچه بر جا می‌مانند جامعه مدنی با نهادهای دموکراتیک خواهد بود؟ آیا زمانی که عمال رژیم اسد در آخرین لحظه‌ها، فرصت طلبانه، جا عوض می‌کنند و در صف مخالفان قرار می‌گیرند تا در نظام آینده بر مسند قدرت بنشینند، باید امیدوار به تحقق یافتن آزادی و برابری بود؟ این شرایط خطرناک که تمام نهادهای مردمی را نابود می‌کند و قدرت را بین دسته‌های مسلح تقسیم می‌کند تنها در فقدان سیاست گسترده توده‌ای ممکن می‌شود. مبارزه‌ی مسلحانه تنها زمانی معنی پیدا می‌کند که بخشی از جنبشی وسیع‌تر و عمیق‌تر در سطح جامعه باشد و نه اینکه تنها یا اصلی‌ترین نمود جنبش باشد.


در شرایط فعلی و بن‌بست سیاسی موجود در ایران، با وجود تفاوت‌های موجود بین دو کشور، باید از بحران سوریه درس گرفت. حکومت ایران با سرکوب وحشیانه راه را برای هرگونه اصلاحی بسته است و هر گونه مخالفتی را با مشت آهنین هدف قرار می‌دهد. اصلاح طلبان که نسبت به دیگر نیروهای سیاسی از تاثیرگذاری و جایگاه ممتازتری برخوردارند، بارها نشان داده‌اند که در سازماندهی مردمی برای ایجاد تغییرهای جدی و ریشه‌ای ناتوانند. نیروهای جدایی‌طلب مسلح مثل پژاک و جندالله در کنار نیروی سازما‌ندهی شده مجاهدین با سابقه نظامی از یک طرف و نیروهای فرصت‌طلبی مثل سلطنت‌طلبان که از دخالت نیروهای خارجی حمایت می‌کنند از طرف دیگر پیاده‌نظام شرایطی مشابه سوریه را فراهم می‌کنند. رقابت نیروهای خارجی از همه این‌ها به شرایط سوریه نزدیکتر است؛ چین و روسیه در مقابل غرب و کشورهای حاشیه خلیج فارس. در کمرنگ بودن نقش سیاسی تشکل‌های منسجم کارگری و سازمان‌های مردمی و محلی در ایران، خطر آینده‌ای مشابه سوریه را باید جدی گرفت. از اینرو گرد هم آمدن ما و ایجاد تشکل‌های کوچک و بزرگ ضرورتی حیاتی می‌یابد و نیاز به ابتکارعمل و خلاقیت در سازماندهی مردمی از هر زمان دیگری بیشتر احساس می‌شود. در این باره بیشتر خواهیم گفت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر