شفق سرخی خورشید مرده است، بر آسمان. رد و یاد نوری که بود. فردای روشنی که هست.

۱۳۹۱ مرداد ۲۳, دوشنبه

رنج ما و وحشت نظام (ستون چپ جریده ۲۶ شفق)

زلزله اهر را صدا و سیما پوشش نداد. داستان ما را. که فاصله‌اش، ناهمسازی‌اش با داستان نظام و نظامیان روز به روز بیشتر می‌شود. به شهادت روزنامه‌نگارانی که به آذربایجان شرقی رفته‌اند، تا صد کیلومتری تبریز خیلی‌ها از فاجعه بیخ گوششان بی‌خبر بوده‌اند. و این حدیث مکرر این روزهاست. حدیث بی‌خبری ما. حدیث هراس کشنده نظام. ما را گزیری نیست جز خبردار شدن از ما، دستگیری از ما، ساختن و ستبر کردن مایی که کمر به گسستن و ویرانی‌اش بسته‌اند. نظام را اما، همان یک گزیر هم نیست. نابودی پایان ‌ناگزیر هراس جنون افزای اوست. هراس از زلزله. «آن» زلزله. هراس نه فقط از فریاد و مشت‌های گره کرده، که از سکوت و دستان به یاری دراز شده ما. هراس از آگاهی، از همدردی، از خود درد «ما».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر