شفق سرخی خورشید مرده است، بر آسمان. رد و یاد نوری که بود. فردای روشنی که هست.

۱۳۹۱ شهریور ۱۹, یکشنبه

تحریف همگانی واقعیت‌های دهه ۶۰ ( سرمقاله جریده شماره ۳۰ شفق)

به مناسبت سالگرد کشتار زندانیان در تابستان  ۶۷

بیست و چهار سال از اعدام چند هزار زندانی در ظرف چند هفته در زندان‌های سراسر ایران در تابستان سیاه ۱۳۶۷ می‌گذرد. جمهوری اسلامی در تمام این سال‌ها یا در مورد این کشتار سکوت کرده یا سعی کرده آن را نتیجه طبیعی خشونت‌های مخالفانش بداند. خشونتی که در روایت جمهوری اسلامی با تحریک‌های بنی‌صدر علیه حزب‌الله شروع شده،‌ با به خیابان آمدن مجاهدین در ۳۰ خرداد ۶۰ وارد فاز مسلحانه شده، بعد از آن در شکل ترور حزب‌اللهی‌ها حتی مردم عادی طرفدار رژیم ادامه یافته، و با پیوستن سازمان مجاهدین خلق به ارتش صدام و سرانجام عملیات فروغ جاویدان به نقطه غیرقابل‌تحملی رسیده که از دم تیغ گذراندن زندانیان را موجه و حتی ناگزیر می‌کرده است. با این‌که جای‌جای این روایت مخدوش است و در همه مراحل نقش پررنگ و عموما محرک نظام تمامیت‌خواه جمهوری اسلامی دهه ۶۰ را نادیده می‌گیرد، اما از آن‌جا که در ذهن بسیاری از مخاطبان، آن‌که مشت اول را زده نهایتا مقصر قلمداد می‌شود، خطرناک‌ترین بخش این تحریف به جایی برمی‌گردد که آغازکننده چرخه خشونت بعد از انقلاب بهمن ۵۷ را انقلابیون سابقی معرفی می‌کند که به رهبری خمینی و جمهوری اسلامی تن نداده و روی نظام انقلابی اسلحه کشیده‌اند.

اما واقعیت را هر طور بخواهیم تفسیر کنیم، این اطرافیان خمینی بودند که بلافاصله بعد از انقلاب، فرایند سرکوب و حذف هر کس مخالفشان بود را آغاز کردند. چریک‌های فدایی که اسلحه را رسما زمین گذاشته بودند و درخواست دیدار با خمینی داشتند (درخواستی که پذیرفته نشد)، حزب توده که تا سال‌ها علنا از جمهوری اسلامی دفاع می‌کرد، و مجاهدین هم در دو سه سال اول در حال فعالیت سیاسی و تشکیلاتی بودند. وقتی این گروه که نقش خود را در پیروزی انقلاب پررنگ می‌دانست به وضوح دید که با حمله چماق‌دارها و تیغ حذف از انتخابات، عملا به حاشیه رانده شده است،  نهایتا تنها راه جلوگیری از حذف شدن کاملش را آمدن به خیابان دید. قصد ما در این نوشته نه دفاع از گروهی خاص بلکه نشان دادن این نکته است که گروهی که بعد از دو سه سال از انقلاب عملا تمام قدرت را در جمهوری اسلامی در اختیار گرفت، از همان اولین ماه‌ها، بستن روزنامه‌های انقلابیون سابق و رد کردن صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را شروع کرد، تا جایی که روشنفکران در همان ماه‌ها از بازگشتن استبداد خبر دادند و گروه‌های سیاسی به تقلب‌های گسترده در انتخابات دوره اول مجلس اعتراض کردند. خشونتی که در تابستان ۶۷ به حد دیوانه‌وار خود رسید در همه سال‌های دهه ۶۰، زمانی کمتر و زمانی بیشتر، در حال اعمال بود.

و متاسفانه در این تحریف واقعیت، حتی مخالفان کنونی حاکمیت جمهوری اسلامی که پیش از این و مشخصا در دهه ۶۰ در قدرت بوده‌اند کم و بیش همراهند. حتی آن‌ها هم که کشتارهای جمهوری اسلامی را محکوم می‌کنند در نهایت مخالفان و مشخصا سازمان مجاهدین خلق را مقصر اصلی در آغاز خشونت‌ها می‌دانند و باید پذیرفت که به همه این دلایل بسیاری از مردمی که دوباره خود را پیدا کرده و آن سال‌ها را تجربه نکرده‌اند و دانش تاریخی کافی هم ندارند این روایت را مسلم می‌دانند. این‌جاست که روایت چند باره و چند باره هر آنچه که از اولین روزهای بعد از انقلاب اتفاق افتاده، در چارچوب این تحلیل کلی، موثرترین سلاح برای جلوگیری از این تحریف تاریخی است. تحریفی که اگر اتفاق بیفتد می‌تواند موجب تکرار آن فجایع در آینده‌ای مشابه شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر