شفق سرخی خورشید مرده است، بر آسمان. رد و یاد نوری که بود. فردای روشنی که هست.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۶, شنبه

آموزگار راستین مقاومت (سرمقاله شماره ۱۴ جریده شفق)

 دو سال از خاموشی فرزاد کمانگر گذشت


در سحرگاهی تاریک‌تر از شب تیره‌ای که در آن هستیم، در ۱۹ اردیبهشت 1389 و درست در هفته‌ای که حاکم مسلط آن را به نام معلم نامگذاری کرده است، یک معلم اعدام شد. فرزاد کمانگر که به اتهام واهی خراب کاری و هم کاری در عملیات بمب‌گذاری دستگیر شده بود، پس از تحمل شکنجه‌های وحشیانه بدون اینکه در نهایت جرم او اثبات شود به دار آویخته شد. این ادعا که تنها دلیل دستگیری و اعدام کمانگر این بود که یک شهروند آگاه و فعال کرد بوده است چندان بی‌راه نیست، وقتی در رنجنامه‌اش می‌خوانیم هر جا در بازجویی‌ها از قومیت‌اش می‌پرسیدند و او کرد بودن خود را به زبان می‌آورد مورد توهین و هتک حرمت و بدترین شکنجه‌ها قرار می‌گرفت. تنها گناه او بی‌تفاوت نبودن نسبت به جامعه و هم‌نوعانش بود. او معلم کردی بود که علاوه بر تدریس در شهرستان کامیاران استان کردستان چشم بر مشکلات دیگر جامعه خود نبسته بود و در زمینه حقوق قومی و حقوق زنان نیز فعال بود. هر جا قصوری می‌دید حضور داشت و برای بهبودش تا پای جان تلاش می‌کرد. او شهابی بود در این شب تیره که مظلومانه در برابر دیدگان بی‌تفاوت ما فرو نشست. به راستی که اگر به دنبال نمادی برای مبارزه هستیم، فرزاد کمانگر که نه از سر تصادف که آگاهانه معلم نیز بود، شایسته‌ترین الگوی ماست. او که واقعیت مقاومت است، می‌تواند برای ما نمادی از درایت و مسئولیت‌پذیری هم باشد. به حق که معلم شهید و نماد واقعی مبارزه برازنده اوست. یک آموزگار واقعی برای ما مردمی که درون ایران را هم مرزبندی کرده‌ایم و بر خلاف ادعاهایی که می‌کنیم کمترین توجهی به حقوق قومی و ظلمی که بر این مردمان مبارز می‌رود نداریم. روشنفکرترین‌هامان هم نهایتا محصولات فرهنگی مانند موسیقی کردی را ستایش می‌کنیم اما به مبارزه که می‌رسد می‌ترسیم از یک معلم کرد حمایت کنیم و راه او را ادامه دهیم. ترس از اتهامات واهی که رژیم آگاهانه آنها را گسترش می‌دهد تا جلوی اتحاد ما با مبارزانی را بگیرد که با آنها در یک صف هستیم و دشمن مشترکی داریم. در خیزش‌های دو سال قبل مردم در تهران و دیگر شهرهای بزرگ، کردها بی‌درنگ حمایت خود را از این جنبش اعلام کردند و در هیچ مقطعی دست از مبارزه نکشیدند و ناامید نشدند. اکنون وظیفه داریم که بی‌تفاوتی را در خود بکشیم و اگر برای زنده ماندن و جلوگیری از اعدام فرزاد کمانگر تلاشی نکردیم،  وقت آن است که نامش را زنده نگه داریم تا راهش ادامه یابد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر