شفق سرخی خورشید مرده است، بر آسمان. رد و یاد نوری که بود. فردای روشنی که هست.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳, شنبه

نقاب ملی گرایی بر چهره خیبث استبداد (سرمقاله شماره ۱۵ جریده شفق)

 خیمه شب بازی جدید نظام

جمهوری اسلامی که از ابتدای تاسیسش با آیین‌‏های ایرانی سر جنگ داشت و ‏می‌‏خواست چهارشنبه‌سوری و سیزده‌بدر و حتی اگر زورش برسد، شب یلدا و نوروز را کم‌رنگ کند، حالا مدتی است برای خلیج فارس و «جزایر سه‌گانه» یقه پاره می‌کند. کار از رئیس دولت کودتا و اطرافیان هوادار «مکتب ایرانی»اش گذشته و حتی رئیس دفتر رهبر نظام هم برای خلیج فارس شعر می‌گوید. فعالیت گسترده مزدبگیران دولت و بسیج در اینترنت (سربازان کذایی جنگ نرم) برای برانگیختن احساسات میهن‌پرستانه هم که مشخصا رگه‌های ضد عرب دارد، نشان می‌دهد همه این‌ها اتفاقی نیست. احتمالا حکومت برای امتیاز دادن در زمین هسته‌ای، که گویا بعد از تحریم‌ها محتوم شده، نیاز به «حق مسلم» دیگری دارد و باز سراغ چیزی رفته که بتواند نه تنها بخشی از بی‌تفاوت‌ها که عده‌ای از مخالفان سیاسی‌اش را هم همراه کند.
مخاطب ما قطعا حکومت ایران نیست، که «مردم‌فریبی» در ذاتش است. مخاطب ما آن‌هایی هستند که بازی می‌خورند و وارد زمین اشتباه می‌شوند. آن‏ها که فراموش می‌‏کنند مساله ما، دوگانه اصلی سیاست در ایران، «استبداد–حاکمیت مردم» است، نه «ایرانی–عرب» یا «مذهبی–غیرمذهبی». ما طرفدار جدا شدن جزیره‌ای از ایران یا عربی نامیده شدن خلیج فارس نیستیم، بلکه آن را بحثی فرعی می‌دانیم. ما می‏‌گوییم ایران فقط خاک ایران نیست. خاطره‌ جمعی و رنج مشترک مردمانی است که اگر نه قرن‌‏ها، دست کم از مشروطه به بعد با استبداد جنگیده‌‏اند. دلاوری بختیاری‌هاست و دلیری آن‏‌ها که در تبریز استبداد محمدعلی شاهی را بی‌‏آبرو کردند. مقاومت تنگستانی‌هاست در برابر استعمار بریتانیا.
 اگر ایران را دوست داریم باید مدام این‌‏ها را به خود یادآوری کنیم. باید بی‌‏رحمانه نقد کنیم آن «ایران‌‏پرستی»ای را که با تحقیر عرب و ترک و افغان همراه است. باید به حاکمان وطن‌‏فروشی که لاف وطن می‌‏زنند نشان دهیم آن وطن که دوست داریم کدام است و چیست. سفر به ابوموسی هیچ نیست جز پرده دیگری از نمایش کثیف کسانی که ایران را به این روز نشانده‏‌اند. کف زدن برای این نمایش میهن‌دوستی نیست. خیانت است. سال‌هاست که ایران را بیش از هر چیز دشمنان داخلی‌اش تهدید می‌کنند، نه دشمنان خارجی؛ چه از نوع موهومش: همسایگان عرب، و چه از نوع ظاهرا معقولش: حمله نظامی غرب. در چنین زمانه‏ای بهترین، شاید یگانه راه نشان دادن ایران‌دوستی و میهن‌پرستی، مبارزه با استبداد و مستبد است. گرگ، گرگ است، خواه به نماز ایستاده در مسجد، خواه مشعل به دست در تخت جمشید. خانه، هم این است و هم آن. گرگ را از خانه بیرون باید کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر